عبدالصمد ابراهیمی- مدتهاست در عالم ژورنالیستی فعالیت چندانی ندارم اما این بار برای روشن شدن برخی موارد و ثبت در تاریخ لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم.عبدالرضا کللی در سایت کانون هواداران مطلبی پیرامون جنگ های مدیریتی در شاهین نوشته و فرد دیگری جوابی در سایتی که افتخار آشنایی و همکلامی با متولی اش را ندارم برایش نوشته .(اینجا)جوابی که با جواب دیگری از سوی کللی همراه شده و حرفهایی که همواره در نهان و آشکار نزد دوستان مطرح می کرد و تلاش داشت اینجانب را متهم ردیف اول نابودی شاهین بداند را در قالب مثلا سر بسته ای و البته در چارچوب تهدید بیان کرده و پروژه «بگم بگم» رایج در جامعه کنونی مان را در پیش گرفته. مشکل هم همین جاست که گفته که «اگر سکوتمان بیش از این شکسته شود…»دوست بزرگواری که آن جوابیه را برایشان نوشته هم اتفاقا” از همین سکوت گلایه کرده بود. به فرض که در قصه دیو و دلبر شاهین، شما دلبر بودید و ابراهیمی دیو. چرا به عنوان عضو فعال کانون هواداران شاهین مانع از این امر نشدید؟ چرا فریاد نزدید و هوار نکشیدید؟ دیگران شاید ابراهیمی را نمی شناختند شما که می شناختید چرا سکوت کردید؟ این مهمترین و صدالبته ساده ترین سئوالی است که می توان از شما پرسید.
اما :
۱-نوشته اید استیلی را من به شاهین آورده ام.(منظورتان همین بوده و نخواسته اید مستقیم بنویسید) قطعا” ذهن دوستان و مخاطبان یاری می کند که بدانند گزینه اول شاهین در آن فصل مظلومی بود و حتی کار نهایی شد اما به استقلال رفت. بعد رفتند سراغ کربکندی . او هم نپذیرت به بوشهر بیاید. آن زمان تنها گزینه موجود استیلی بود که خود آقای کنگانی می تواند شهادت بدهد مو قطعا” صورتجلسه اش را دارد که هیئت موسسین ، او را انتخاب کرده بودند. آن روزها من در روزنامه البرز ورزشی حضور داشتم و با تماس با آقای کنگانی متوجه شدم استیلی قرار است در منزل یکی از دوستان آقای کنگانی در سعادت آباد قرارداد داخلی او امضا شود که برای تهیه عکس و مصاحبه به آنجا رفتم. تا قبل از آن هیچ اطلاعی از حضور آقای استیلی در شاهین نداشتم و امیدوارم در مورد صورتجلسه هیئت موسسین در مورد انتخاب او نخواهم پاسخ بدهم که لابد امضای آنها را جعل کرده ام !
۲-حمید استیلی مانند خیلی های دیگر از اهالی فوتبال از دوستان من است و به این دوستی افتخار می کنم. کما اینکه به دوستی با امیر قلعه نوعی، منصور پورحیدری، پرویز مظلومی ، علی کریمی و…افتخار می کنم.من اگر می خواستم به حمید خدمت کنم باید زمانی که برای تهیه عکس و گزارش لحظه ثبت قراردادش با شاهین به آنجا رفته بودم و همزمان مدیران صبای قم به او زنگ زدند باید به او می گفتم قید شاهین را بزن چون حتی وقتی به آنها گفت با شاهین داخلی بسته ام آنها گفتند ما غرامت فسخ قراردادت را می دهیم.( آقای کنگانی شاهد زنده است) همان ایام جام جهانی هم در حال برگزاری بود. آن روز اتفاقا” استیلی می خواست برای تحلیل یکی ا بازی ها به صدا و سیما برود و قرار شد من را هم به دفتر روزنامه برساند. بین راه از من پرسید به نظرت اوضاع شاهین چگونه است؟ گفتم اگر قبل از پاسخ دادن به پیشنهادشان نظرم را پرسیده بودی پاسخ می دادم اما الان که قرارداد بسته ای می گویم توکل کن به خدا.(استیلی زنده است می تواند شهادت بدهد. هر چند بارها گلایه کرده که کاش به من گفته بودی آنها مشکل مالی دارند.) آرشیو وبلاگ کارت قرمز هم وجود دارد. ببینید چه انتقاداتی از استیلی کرده ام تا جایی که می رفت گلایه هایش را پیش دوستان مشترک از جمله آقای کنگانی می کرد.
۳-نوشته اید «استیلی که کارنامه ناموفقی در استیل آذین داشت»نمی دانم این را بگذارم پای نگاه مغرضانه تان یا بی اطلاعی و فراموشکاری تان. جواب این مطلب را من نباید من بدهم و ربطی به من ندارد چون اگر قرار بوده قانع شوید که من در شاهینی شدن او نقشی نداشته ام باید قانع شده باشید اما برایتان مطالبی را یادآوری می کنم تا خدای نکرده جای دیگری این حرف را نزنید و متهم به ناآگاهی از اوضاع فوتبال چهار پنج سال اخیر کشور نشوید.
حمید استیلی در لیگ هشتم در حالی سرمربی استیل آذین شد که هدایتی و مدیران باشگاه از همان ابتدا روی افشین پیروانی نظر داشتند.حبیب کاشانی که از پرسپولیس برکنار شده بود به هدایتی گفته بود استیلی را سرمربی کنید من ورزشگاه امام رضا(ع) را برایتان از شهرداری می گیرم و بانک شهر را هم به عنوان اسپانسرتان پای قرارداد می آورم. حمید در سالی که اتفاقا” استیل آذین برخلاف سال بعد از آن ستاره چندانی نداشت تیم را تحویل گرفت و سه هفته مانده به پایان بازی ها در پی تساوی با ابومسلم برکنار شد(اینجا) .چون کاشانی به وعده هایش عمل نکرد، هدایتی هم به انتقام از او حمید را کنار گذاشت.حمید تیم را پنجم تحویل داد و تیم هم در پایان فصل در همان رده پنجم ماند.قسمت «جایگاه در هفته» در سایت ویکیپدیا را (اینجا) ببینید و جدول نهایی را هم ملاحظه کنید تا بدانید استیلی اتفاقا” ناموفق نبود و همین شاهین را هم برده بود.پس در جهت حمله به من یا هر فرد دیگری سعی نکنید تاریخ را تحریف کنید.بی شک با نظر من معتقدید که تیم شاهین زمان استیلی در ارائه فوتبال زیبا حرف زیادی برای گفتن داشت.(اینجا) را نگاه کنید که تیم استیلی فقط چهار هفته به منطقه سقوط رفت و تیم سال بعد را هم (اینجا ) ببینید.
۴-در روزی که پرویز مظلومی سرمربی شاهین شد لیست نفراتش را ارائه داده بود.(علیرضا حق پرست شاهد است) شب با دوست عزیزم آقای چنگیزپرویزی دوست مشترک من و آقای کنگانی رفتیم در همان منزلی که آقای کنگانی مستقر بود. از من پرسیدند نفرات جوان و خوب فوتبال که پول چندانی نخواهند چه کسانی را می شناسی؟ من روی یک تکه کاغذاین اسامی را نوشتم و اتفاقا” همین چند وقت پیش آقای کنگانی لای اسناد و مدارکش آن تکه کاغذ را به من نشان داد.نوشتم امیر طهمورثی، یعقوب کریمی، بهمن شیروانی، سید ایمان موسوی ، رضا حقیقی و صالح خلیل آزاد. طهمورثی ۱۸ساله متولد گناوه در برق شیراز زمان محمد عباسی ۱۴بازی لیگ برتر داشت و بازیکن رده های نوجوانان و جوانان و امید کشور بوده. دنبال او رفتند اما برق رضایت نامه اش را نداد و سال بعد از آن دایی او را به راه آهن برد.
یعقوب کریمی شاگرد آرش لب جویی در امیدهای استقلال بود و من بازی های او را در آن تیم دیده بودم.استیلی که آمد چون او را نمی شناخت وی را نخواست. اتفاقا” در پیوستن او به نفت تهران در فصل بعد توصیه آقای کنگانی به مدیران نفت و فرکی نقش داشت. او که الان در نقل و انتقالات بر سرش دعواست.
بهمن شیروانی بر خلاف اظهارات، هیچ نسبت فامیلی با من ندارد و در قالب همان لیست مشورتی من بود و لاغیر.او هم بازیکن ملی جوانان در دوران نناد نیکولیچ بود و آرشیو سایت خودتان هم نشان می دهد که زمانی که در شاهین هم بود به تیم ملی امید دوران هومن افاضلی دعوت شد. او هم در برق شیراز زمان عباسی ۱۹بازی لیگ برتری داشت.در اردوی آکادمی المپیک وکردان کرج دو هفته در شاهین تست داد تا انتخابش کردند(آقای اصغرکامیاب و علی حق پرست شاهد هستند). بیچاره من که خودم به زعم شما استیلی را آورده ام اما یک بازیکن که بقول شما من معرفیش کرده ام باید تست هم می داد آن هم دو هفته!
بگذریم ، رقم قراردادش هم ۲۵میلیون تومان بود که مجموعا” ۶میلیون در دو سال نگرفت. هر کس سندی غیر از این مطلب داشت یا حتی مدرکی ارائه شد که او برای طلبش که نگرفته شکایت کرده من رقم مورد نظر را ضربدر ۵۰به شما می دهم . پرسیده اید کجای فوتبال است ؟ مصدوم شد و دوران نقاهتش را می گذراند . مصدومیت هم جزیی از فوتبال است کما اینکه بخواهید بپرسید مارکو فان باستن کجاست یا کیانوش رحمتی و جواد منافی کجاست؟( در مثل مناقشه نیست فردا نگویید من او را فان باستن قیاس کردم) خنده دار است که بخواهید تصور کنید بابت این انتقال و این وجهی که به او در دوسال پرداخت شده من حق السهمی داشته ام.اما مزید اطلاع فیش هایی که به حساب او پول ریخته ام را برای همین حرفها نگه داشته ام.چون بارها به من گفت و می گوید که تو باعث شدی من به شاهین بروم و گرنه من حاضر نبودم بروم. مدیر برنامه هم نه یکی که دوتا دارد. مهران عالیپور و عبدالرضا سعدی. فصل بعدش که بانک صادرات تیم را تحویل گرفت برایش چک ۲۵۰میلیون تومانی علی افراشته را نوشته بودند. تعجب نکنید. دقیقا ۲۵۰میلیون.چکی که البته هیچگاه پاس نشد. آنجا هم من واسطه و معرفش بودم؟ مدیران آن فصل که سایه مرا با تیر می زدند.
رضا حقیقی و ایمان موسوی و صالح خلیل آزاد هم که نیازی به معرفی ندارند.
۵-ماجرای حسینی نسب هم از آن حرفهاست.روزی فاضل قنبرپور به من که اصفهان بودم زنگ زد وگفت حسینی نسب اس ام اس داده نوشته «داداش ما داریم میاییم». و پرسید قضیه چیست؟ (فاضل حی و حاضر است از او بپرسید) به موبایل علی نعمتی زنگ زدم جواب نداد.اگر اشتباه نکنم در ایام تعطیلات بهمن ماه بود. به خود حسینی نسب هم زنگ زدم جواب نداد. به مسعود پالیزدان زنگ زدم .(او هم می تواندشهادت بدهد) با هم حرف زدیم و حتی گفت اگر اصفهان کاری داشتی به من بگو و بعد سئوال کردم که شاهین حسینی نسب را آورده؟ گفت من هم شنیده ام اما خبر ندارم. به ایمان دشتی زنگ زدم( ایمان هم هست و می توانید از او بپرسید) ایمان گفت دیروز نعمتی به من زنگ زده و گفته سرمربی جدید آورده ایم و تو هم همچنان سرپرست هستی. من هم گفته ام مبارکتان باشد.اتفاقا” خود ایمان دشتی هم قطعا یادش هست که من گفتم نعمتی جواب تلفن نمی دهد و این اصلا انتخاب خوبی نیست. بعد هم ایمان کلی از من تشکر کرد و گفت من در این چند مدت از شاهین چیزی نگرفتم و حتی از جیب و وقت خانواده ام هم خرج کرده ام اما حداقل دوست خوبی مثل تو پیدا کردم که هر کاری داشتیم در تهران بدون چشمداشتی برایمان انجام دادی.
روز بعد و پس از معارفه حسینی نسب ، نعمتی به من زنگ زد و گفت دیروز نمی شد جواب بدهم! گفتم تیمی که ۱۲تا جوان بومی هستند سرمربی غیر بومی می خواهد؟ همان ایمان یا پالیزدان می توانستند کار را ادامه دهند. مشکل تیم سرمربی نیست( نعمتی هم زنده است) گفت چند روز پیش به استیلی زنگ زده بودم تا شاید از رویانیان برایمان کمک مالی بگیرد. او گفت من ۷بازیکن قهر کرده را برمی گردانم و حرف مرا قبول می کنند تو هم حسینی نسب را به عنوان سرمربی انتخاب کن.۷ بازیکن هم برگشتند و باقی ماجرا که همه می دانیم.حالا بفرمایید من کجای این قصه بودم؟
۶-آقای کللی عزیز؛ حرف های بدون مدرک را راحت می توان بر زبان آورد و خودتان هم شاهد بوده اید در تمام مدت اخیر هر چه این سو آن سو نزد دیگران می گفتید به گوشم می رسید. گاهی اوقات پیامک زدید و حرفهایی مطرح کردید با احترام جوابتان دادم. نه الان، هزار سال دیگر هم که بدترین الفاظ و اتهامات را به کار ببرید پا را از دایره ادب و منطق بیرون نخواهم گذاشت اما خوب است کمی با تحقیق حرف بزنید. اگر جایی از آیین نامه ها و مقررات حرف زده ام به سبب تخصصم در این امر بوده. حداقل لابد چیزی در این رابطه می دانستم که هم عضو کمیته بررسی مقررات اتحادیه فوتبال بوده ام، هم هوشنگ نصیرزاده رییس کمیته تدوین مقررات فدراسیون ، پیشنهاد حضورم در آن کمیته را داده ، هم خیلی ها مانند قلعه نویی و صالحی و عابدینی و …در امور حقوقی نظرم را خواسته یا به من نمایندگی امورشان را داده اند و در اصلاح آیین نامه نقل و انتقالات هم حضور داشته ام. این که امری تخصصی است پس اگر جایی از حرفهایم ایراد داشته براساس مبانی تخصصی حقوقی باید جواب داده شود نه اینکه بگویید چرا آیین نامه رو کرده اید.گناه من این است که بوشهری ام و آنجا مرغ همسایه شترمرغ است.
شاهینی نیستم ادعای شاهینی بودن هم ندارم.اما فوتبال استانم را دوست دارم چه شاهین چه ایرانجوان، چه توحید، چه پرسپولیس گناوه ،چه کارگر ،چه گاز جم و …در همین فصلی که خاتمه یافت ساعت های زیادی از وقتم را صرف شاهین در فدراسیون و کمیته انضباطی کردم که شاهد زنده آن آقایان پالیزدان و عبدی پور و خود علی نعمتی و ایمان دشتی هستند. به کسانی که به عنوان یک توپ جمع کن هم شاید کسی قبولشان نداشته باشد به خاطر شاهین رو زدم وپشت درب اتاقشان نشستم البته افتخار می کنم چون برای فوتبال استانم بوده. شاید اگر جلسات من و مسعود پالیزدان با آقای آیت اللهی و کمیته انضباطی نبود شاهین را حتی در نیم فصل دوم در بازی ها شرکت هم نمی دادند.بازهم می نویسم منتی ندرم و وظیفه خود می دانستم.در این راه هم اگر نعمتی یا سایر مدیران شاهین یک ریال به من داده اند حاضرم یک میلیارد برابر آن را پس بدهم.
خودتان هم خوب می دنید شاهین چرا به این روز افتاد.توپ در زمین هیئت موسسین به عنوان مقصر مستقیم نیست. آنها مقصرند چون زمانی که هواپیمایی فراز قشم قصد خرید شاهین را داشت نفروختند و حالا بابک زنجانی در راه آهن جولان می دهد. مقصرند چون پول نداشتند و به ناچار تسلیم افکار و ایده های ابوالفتحی و منیعی شدند و سکوت می کردند مبادا این تئوریسین ها ناراحت شوند و از بوشهر بروند. بهمن شیروانی و ۶میلیون تومانش در دو سال را خوب دیدید.آفرین بر این نکته سنجی اما اکبرخواه گلسفیدی و قرارداد ۷۰مییونی اش را ندیدید. چرا؟ الان هم نامش در لیست طلبکاران است. منیعی ۳۵۰میلیونی را ندیدید؟ وطنخواه راستی چه می کرد؟ شاهین شفیعی که آمد چقدر اعتراض کردید؟ روشنگر را که اخراج کردند چیزی گفتید؟ دار و ندار شاهین را به دست غریبه ها سپردند چند سطر نوشتید. کاش سکوتتان به موقع می شکست. دوست بزرگوار دیروز! امروز هم دیر نشده ، خواهش می کنم هر چه در مورد من می دانی را فاش کن زیرا برملا نکردن و معرفی ننمودن خائنین ، خود خیانت بزرگی است.
یک توصیه دوستانه:هیچگاه افرادی در حد و اندازه ابراهیمی و امثالهم را آنقدر بزرگ نکن که تصور شد او یک تنه می تواند تیمی مانند شاهین را نابود کند. اینجوری خیلی ها را در تاریخ تحقیر کرده ای و این ظلم به دیگران و لطف به من است.هرگاه هم هر مطلبی خواستید درمورد من بنویسید راحت و علنی بنویسید که مبارزه رو در رو شیوه مطلوبتری است.باقی بقایتان.
منبع: پایگاه تخصصی فوتبال بوشهر