
یاران سبز_ مرتضی خضری: در هند مار زیاد شد؛ حاکم برای کم کردن مارها دستور به جمعآوری آنها داد اما داروغه و افرادش توان برچیدن مارها را نداشتند. حاکم از مردم کمک خواست و برای آوردن هر مار دستمزدی تعیین کرد. هر روز افراد زیادی با شکار مار راهی قصر میشدند تا دستمزد خود را بگیرند. جمعآوری مار تبدیل به شغل شد. عدهای مار پرورش میدادند و عدهای جمع میکردند. حاکم از همه جا بیخبر، وقتی دید تدبیرش کار ساز نیست، دستور توقف پروژه را داد. این داستان به ماجرای جمعآوری سگهای ولگرد در کوچه و خیابانهای گناوه شباهت بسیاری دارد. پروژه سگزنی و جمعآوری سگهای ولگرد در گناوه جواب نداد و هر روز تعداد سگها بیشتر شد و آمار گزیدگی هم بالا رفت.
این روزها شهرگناوه و روستاهای اطراف در دست سگان است، پارس میکنند؛ دندان نشان میدهند و گهگاهی هم میگزند. تا پیش از این سگها خیابان و کوچه را در اختیار داشتند اما حالا فضای سبز هم میخواهند. پارک خور گناوه مدتیست ناامن شده است. شب گذشته حمله سگها به یک کودک همه را پریشان کرد البته شبهای پیش از آن هم دست کمی از شب گذشته نداشت.