یاران سبز_ مرتضی خضری: چند سال پیش بانکها برای جلب مشتری، تبلیغات عجیبی به راه انداخته بودند. یکی از بانکها برای نشان دادن سرعت کار خود تبلیغی را انجام داد که هنوز در خاطر اکثر افراد باقی مانده است.
پدری برای انجام امور بانکی وارد بانک میشود و دست کودک خردسال خود را هم در دست دارد. وقتی وارد بانک میشود به سوی باجه حرکت میکند و کودک هم برای خوردن آن به سوی آب سردکن میرود. کودک هنوز لیوان آب خود را تمام نکرده است که پدر برمیگردد؛ کودک با تعجب میپرسد: پدر تمام شد!؟ و پدر با لبخندی، ضمن اظهار رضایت از سرعت انجام کارها در بانک، میگوید: بله؛ دو روز پیش عابر بانکم خراب شد و برای گرفتن عابر بانک جدید به بانک رفتم، بیش از سی نفر کلافه و با چهرههای عبوس و در هم کشیده روی صندلیها نشسته بودند و هر از چندی سیستم، شماره جدیدی را اعلام میکرد. کندی در انجام امور بانکی به جایی رسیده است که روز اکثر افراد در بانک تلف میشود و وقتی که طلاست از دست میرود. بیشترین دلیل کندی کار در بانکها مربوط به کم بودن کارمند است. در اکثر بانکها یک و یا دو نفر کارها را انجام میدهند و بیشتر باجهها خالیست.
کند شدن کارها در بانک و سودهای بیحساب و کتاب، جامعه را به سمت نارضایتی هل میدهد. بانکهای که قرار بود اسلامی باشند با سودهایی که هنوز کسی پی به نحوه حساب و کتاب آن نبرده است، خانه خرابی را برای اکثر افراد به ارمغان آوردهاند.
جرایم سنگین و سودهایی که پهلو به پهلوی ربا میزنند بیشترین خسارت را بر جوانانی وارد میکنند که برای ورود به بازار کار دست به دامان وام میشوند.
چه کسی پاسخگوی تلف شدن وقت مردم در بانکهاست؟
سودهای بانکی با چه معیار اسلامی سنجیده میشود؟