یاران سبز-مرتضی خضری: پایان انجمن هوای تازه هم به ضرب و زور رسید.
انجمن هوای تازه آخرین دم و بازدمهای فرهنگی آغشته به یادگیری بود که بسته شد.
انجمن هوای تازه سالها به سراغ موضوعاتی رفت که شایسته دیدن بودند و محتوا را در این فصلهای تهی به وجود میآورد.
انجمن هوای تازه پای غولهای ادبیات ایران را به گناوه باز کرد و آشنایی کتاب خوانها را با کتاب نویسها بیشتر کرد.
متولیانِ انجمن، دفتر انجمن را در صد و پانزدهمین برنامه، با شب صمد طاهری بستند.
صمد طاهری خیلی دوست داشت در شب آخر انجمن باشد اما چنان به دامان پزشک رفت که رفت و آمد برایش منع شد و شب صمد با ابوتراب خسروی، نائب شیرازی و محمد کشاورز در کتابخانه شماره دو گناوه انجام شد.
🔸نائب شیرازی با نوشتههای صمد بیش از صمد آشناست.
صمد با شکست داستان یک پرسپکتیو به وجود میآورد و در درون آن، سه وجهی عجیب و شیرین و شیوایی ایجاد میکرد.
رمان به دلیل چند صدایی بودن تبدیل به پیش نیاز دموکراسی میشود.
در روایات کهن جزییات نداشتم ولی با رمانهای کوتاه وارد جز و جزییات شدیم.
هر تحویل سیاسی که در جامعه ایجاد میشود ذاعقه فرهنگی هم تغییر میکند و تغییر سیاسی در ایران ذاعقه را تغییر داد.
🔸صمد طاهری در نگاه دوست و همراه کوهش محمد کشاورز معرفی شد.
صمد طاهری با شیپورچی گردان ما بانگش شنیده شد و وقتی داستان کره در جیب در مجموعه هشت داستان گلشیری چاپ شد صدایش به وضوح از این ور تا آن ور شنیده شد.
ادبیات باید صدای طبقات مختلف باشد و در نوشتههای صمد این بود.
داستان ممکن است تا خاطره نویسی سقوط کند اما صمد مواظب بود که نکند.
صمد طاهری در بین نسل سوم داستان نویسی از موفقها بوده است.
🔸ابوتراب خسروی از داستاننویس های شیک است.
نویسنده پشت سر رفتار با کلمات است و خودش را با کلمه تفکیک میکند.
نویسنده قبل از آفرینش شخصیت محقق است و صمد محققی گران است.
در برنامه ناگهان برق رفت؛ البته طبق معمول رفت و ناگهانی آن این بود که ناگهان تاریک شد.
مسعود کبگانی مجری بود. کبگانی با داستان آشناست و میدانست از ابوتراب و نایب شیرازی و محمد کشاورز چه میخواهد.
🔸در پایان به حاضرین کتابهای صمد اهدا شد.
