عبدالرسول غریبی
(یادداشت وارده در سایت خلیج فارس)
حادثه دلخراش زلزله سهمگین شنبه و روستاهای اطراف، هر چند به لحاظ خسارت مادی بر مردم سخت و زیانبار بوده است و قاعدتاً میبایست توسط دستگاههای ذیربط دولتی در این رابطه اقدامات بازسازی و آسیبشناسی جدی صورت گیرد، اما از زاویه دیگر، این حادثه و حتی زلزله آذربایجان که در سال ۹۱ رخ داد، در کمال تعجب مردم مناطق زلزلهزده و حتی دستگاههای دولتی شاهد نحوه و شکل جدیدی از کمکرسانیهای مردم به زلزلهزدگان بودند، به طوری که شیوه اینگونه امداد و کمکرسانیها در حوادث مشابه سالهای پیشین نقاط دیگر کشور یا اتفاق نمیافتاد و یا به طور استثنائی دیده میشد و آن حضور و مشارکت مستقیم مردم در اهداء مبالغ نقدی و یا اجناس مورد نیاز آسیب دیدگان بود که به واقع می توان آن را خسارتی جدی تر از حادثه زلزله تلقی، ارزیابی و آسیبشناسی کرد؛ چرا که علی الظاهر به اعتماد عمومی خدشه وارد ساخته است.
مردم فداکار و ایثارگر ما طی سی و چند سال انقلاب شکوهمند اسلامی، حوادث تلخی را اعم از زلزله، سیل و یا جنگ تجربه کردهاند و در این حوادث سخت، تلخ و گاهاً آموزنده همین مردم به لحاظ گرایشهای غنی فرهنگی و آنچه از دین مبین اسلام آموختهاند، علاوه بر این که در صحنههای مورد نیاز فداکارانه حضور داشتهاند، دریایی از انفاق، احسان، زکات و صدقه را در رابطه با نیازمندان این حوادث به صورت سازمانیافته و مشارکت با ستادهای کمکرسانی مردمی و دولتی روانه کرده اند و بهترین و زیباترین نمونه آن را میتوان در مشارکت مردم با ستادهای پشتیبانی جنگ در تهیه و تأمین نیازهای رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از کشور و نظام دید.
حال چگونه است که در حادثه زلزله آذربایجان و یا منطقه دشتی، غالب مردم حتی با وسایل شخصی خود به مناطق زلزلهزده رفته و کمکها و هدایای خود را هر چند اندک، مستقیماً به آسیب دیدگان تحویل میدادند؟
گرچه اصل کمکرسانی مردم قابل ارزش بوده و حکایت از دینداری، انساندوستی و وظیفهشناسی و نقش اثرگذار آنها در روزهای سخت دارد، اما تغییر رویکردها و نحوه کمکرسانی در مقایسه با حوادث سالهای پیشین، بسیار سؤالبرانگیز بوده و نشاندهنده وارد آمدن آسیبی جدی به اعتماد مردم میباشد که البته به لحاظ تازگی آن، می توان گفت ریشه در نحوه عملکرد و گفتمان مسئولین کنونی دارد.
با کمی دقت در تغییر رویه مردم در کمکرسانی اخیر، میتوان پی برد که «بگم بگم ها» و بازی افشاگریها به جای مبارزه واقعی با فساد، همچنین اختلاسهای سنگین میلیاردی و عدم ارائه لیستهای سربسته و در جیب مانده رییسجمهور که جزء بزرگان نظام محسوب میشود، آثار و عواقب سویی از نظر سلب اعتماد ملی به مسئولان و دستگاههای مرتبط در بر داشته و بدون شک این بیاعتمادیها نتیجه سوء سخنرانیهایی است که خدمتگزاران و مسئولین دولتهای پیشین را که به نوعی همه بزرگان نظام در اداره امور آن دخیل بودهاند، عامل حیفومیل و غارت اموال عمومی معرفی نمودهاند.
تغییر گرایش مردم در نحوه کمکرسانی به زلزلهزدگان، گرچه ظاهری زیبا دارد، اما درون آن حکایت و حدیثی تلخ نهفته است که اولاً اینگونه کمکرسانیها به طور مستقیم به نوعی موجب تحقیر نیازمندان در حادثه می شود، درحالی که عرضه و ارائه آن در چارچوب دستگاههای دولتی و سازمانیافته مردمی، چنین اثر سوء و ناموجهی را ندارد.
ثانیاً افزایش کمک های مستقیم مردمی به آسیب دیدگان زلزله، نشان دهنده بیاعتمادی به متصدیان و دستگاههای مرتبط در امر کمکرسانی است که این دغدغهای مهم و قابل طرح میباشد.
بر همین اساس ضرورت دارد در این رابطه ضمن اصلاح نحوه گفتمان مسئولان کشور با مردم، تحقیق و بررسی جدی صورت گرفته، بازسازی اعتماد عمومی از سوی نهادهای ذیربط و بزرگان نظام به صورت جدی پیگیری شود.
نگارنده که به منظور رساندن کمک های جامعه صیادی جفره به منطقه زلزله زده سرکشی داشته، در این یادداشت دنبال نادیده گرفتن سطح وسیع کمکرسانی نهادها و ستادهای دولتی نیست. به واقع هر انسان منصفی در مناطق زلزلهزده شاهد تلاش بیشائبه مسئولین و دستگاههای ذیربط میباشد و قطعاً کمکهای سازمانیافته و با برنامه دولتی نقش اصلی را در رفع درد و آلام مردم خسارتدیده ایفا میکند که جای سپاس و ارزشگذاری فراوان دارد.
اما همه تلاشهای سازمانیافته و شبانهروزی دستگاههای ذیربط زمانی نتیجه بهتر و شکوفاتری دارد که با اعتماد عمومی همراه باشد تا در نتیجه با توانمندیهای مشترک مردم و متولیان امر، عرضه خدمات به زلزله زدگان چند برابر شده و هماهنگ تر باشد.