امروز: ۰۹ فروردین ۱۴۰۳

محمد گرگی ، آغاز شهباز ، نماد شهباز ، پایان شهباز

یاران سبز : تاثیر بعضی از افراد را هیچ قدرتی نمی تواند از صفحه ی ذهن جامعه پاک کند . آنها برای این تاثیر گذاری عمری را در طبق اخلاص گذاشتند. حیفم آمد تا یادی نکنم از مردی که تیم فوتبال شهباز با نامش عجین بود ، ساده و فوتبالی ، بدور از هیاهو ولی فوتبالی ساخت که هیاهو آفرید ، محمد گرگی ، زاده محله امام زاده ، گرگی جوانانی را ساخت که فوتبالی به سبک شهباز را آفریدند ، حال خسته و تنها با خاطرات خود زندگی را ورق می زند و ما بر آنیم که کاغذهای زندگی او را دور نیاندازیم ، شاید چراغ راهی باشد برای جوانی که دوستش ندارد.

با سید حسین موسوی به سراغش رفتم تا در اتاقی که روزگاری شهبازی ها برای فوتبالشان نقشه می کشیدند من نقش تازه ای از خاطرات را بکشم ، شهبازی که با او پر کشید و بدون او پر کشید.

گرگی می گوید وقتی از فوتبال جدا شدم قسمت عمده ای از خودم را از دست دادم و تازه بیماری ها یادشان آمد به سراغم بیایند البته من را از فوتبال راندند ، بعضی وقتها نمی شود همه چیز را تحمل کرد و من تحملم را از دست دادم ، حالا هم با یاد اون روزها خوشم ، من عاشق فوتبال بودم ، قبلا وقتی که کارمند شهرداری بودم همین اتاق میزبان بچه های جوان شهباز بود ، چه من خانه بودم ، چه نبودم ، هر وقت بازی داشتیم ساعت ۲ که از سر کار می آمدم همه بچه ها خانه بودند ؛ تیمی فوق العاده صمیمی که همین موضع هم باعث رشد و موفقیتشان بود .گرگی بعد ها کارمند امور آب و فاضلاب گناوه شد . گرگی چنین ادامه داد : با همه دوست بودم و در شرایط متفاوت از همه نظر می خواستم ولی اجازه نمی دادم نظرشان را تحمیل کنند و این روش تیم داری ما بود.البته این را بگویم بچه ها همه از یک محل بودند و تیمی که بازیکنانش بیشتر زمان عمرشان را در سایه هم سپری کرده بودند پیشرفت عجیبی داشتند و مانند امروز پول حاکم نبود. گرگی که درد دلها و خاطراتش بسیار بود ، گفت: توپ و بقیه وسایل بازی با همیاری همه تهیه می شد ، و عشق و احترام حاکم بود. مثلا غلامرضا گستاسیبی یه کم تندخو بود ولی کاملا مثبت و احترام می گذاشت و همه به همین صورت و یاد می کند از کشمکشهای جوانی مرحوم سید مهدی مهدی پور و گشتاسبی و دیگر دوستان جوانی که جوانی می کردند.

در شهباز زمان مرحوم حیدر فرهنگی بازیکن بود و زمانی که فرهنگی برکنار شد و تیم را منحل کرد بعدها تیمی را تشکیل داد که نامش را تاج گذاشت ، وقتی از گرگی می پرسم چرا اسمش را تاج گذاشتی با خنده می گوید : تاجیم  و بعد ها با تغییراتی که در تهران به وجود آمد و با شهادت دوستانم مصطفی شیری و امراله محمدی نام تیم را شهیدان گذاشتم البته قبل از انقلاب خودم در تیم عقاب محله امام زاده هم فوتبال بازی کردم . تیم شهیدان چهار سال فعالیت داشت و درست در زمانی که عباس بهروزی مسئول تربیت بدنی شد نام شهیدان را به شهباز تغییر داد تا خاطرات خود را با شهباز قدیم داشته باشد.

حرف گرگی این بود : زمانی فوتبال رو به افول گذاشت که زمینهای فوتبال را گرفتند  ، شهبازی دو آتشه ادامه داد : من دو زمین فوتبال درست کردم که هر دو را از بین بردند ، بردند تا فوتبال برود .آن زمان با وجود همین زمینها فوتبالیستهای خوبی داشتیم ، بازیکنان شهباز فوتبالشان بسیار به هم نزدیک بود مثلا در خط حمله علی کشانی ، مسعود خسروانی و علی طاهر را در اختیار داشتم ظهورشان از همان زمینها بود.

پدر شهباز الگویش را علی جباری قرار داده بود و  از ابتدا با اندیشه ساختن استعداد وارد گود فوتبال شد و ساخت و ساخت و ساخت تا …

 در فوتبال آن روزهای گناوه فوتبالیست های نابی بود ؛گرگی  بهترینها را حسین علی قیصری و صدراله شمسی آزاد می داند.

گر چه فوتبالش را با عقاب آغاز کرد ولی اولین بازی رسمی خود را در تاج انجام داد و بعدها چون با ابراهیم شهری ، جابر منصوری ، احمد دشتیان و صدراله شمسی همکلاسی بود پاس را برای ادامه فوتبال انتخاب کرد و با آغاز جنگ و آهنگ آهنگران راهی تازه را انتخاب کرد تا شریک روزهای تلخ سرزمین مان باشد.

دفتر خاطرات رفتنش را از فوتبال چنین باز کرد ، روزی که برای تحویل مدارک شهباز با زیباترین خاطره ها آمده بودم تا در استان تجربه تازه ای داشته باشیم  برخورد رئیس هیات فوتبال وقت چنان آزارم داد که قید فوتبال را زدم ، بنویس که برخوردها اگر نامعقول باشد عاقلها می روند و تو می مانی و روز ها ی سخت

و خاطرات فوتبال ، با شهباز همه بازیها خاطره بود . یک بار هم با تیم منتخب گناوه به دیلم رفتیم که ۲ بر صفر بردیم و پاس گل اول را من از چپ به قیصری دادم و پاس گل دوم را حسین فخرالدینی از راست داد و در یک بازی هم که به اهرم رفتیم و عبداله صادقی کاپیتان بود بازی عجیبی شد . در آن بازی نیکی دروازه بان بود  ، حیدر و مجید مظفری ، نعمت اله کاظمی و رحمان قائد مقام هم بازی می کردند ، وقتی ۲ بر صفر پیش بودیم درگیری بوجود آمد و کاری کردند که به عنوان خاطره در ذهنم ماند. بعد از گل دوم گناوه  بازیکنان حریف یکی پا به توپ می شد و یکی هم خطا می زد . توی اون بازی وقتی دیدیم کار به درگیری کشیده و حاشیه امن هم نیست برای زدن گل دوم حریف خودمان هم همکاری کردیم . عبداله صادقی جلو حریف کنار کشید و نیکی دروازه بان تیم گناوه هم رفت پشت گل تا اهرمی ها به گل برسند . مسئول تیم ما هم آقایان سید جعفر حسینی حقیقی و رحیم فریبرزی بودند.

از یاد رفته زیاد داریم ، گرگی فراوان.خاطرات خاطرات-گرگی گرگی-امید-امامزاده شهباز--گرگی2 شهباز-گرگی1 شهباز-گرگی گرگی-تاج-امامزاده گرگی-جنگ گرگی-روزهای-جنگ گرگی-و-همرزمان

پست های مرتبط

۰ نظر

  1. دسته ورزشی لیون

    درود بر محمد گرگی که الگوی بچه های محله امامزاده و تیم لیون هست و خواهد بود

    پاسخ
  2. سیدجوادموسویان

    سلام.افتخار یکروز تمرین را زیر نظر اقا محمدرا داشتم من به وجودایشان افتخار میکنم،،،، ای کاش مربیان امرو
    زی مثل ایشان پاک باشند…………….

    پاسخ
  3. عشق فوتبال

    وقتی مصاحبه رو خوندم اشک تو چشمام جاری شد درود بر کسانیکه برای ورزش گناوه زحمت میکشند درود بر اقای گرگی مرد زحمت کش فوتبال گناوه

    پاسخ

یک پاسخ به سیدجوادموسویان ارسال کنید. لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *