امروز: ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

اینجا گناوه ، اینجا آغاز غروب ساحل است

یاران سبز: هر چقد بیشتر فکر می کنم از نتیجه دورتر می شوم ، باز می خواهم از ساحل بگویم گر چه می دانم گوشی برای شنیدن نمانده است ؛ دلت تنگ می شود هوای ساحل می کنی ، دلت سنگ می شود هوای ساحل می کنم ، دلت به هر سو می رود   هوای ساحل می کنی تا دمی با ماسه و دریا حرف هایت را زمزمه کنی ، خیالت راحت ، دریا را داری گوشش شنواست ، ساحل را داری ، اما نه ، ساحل را نداری ، آنهایی که با نسل نو بیگانه هستند و و دل تنگی به سراغشان نمی آید و با دل سنگ زندگی مرفه ی دارند بر ساحل تازیانه می زنند و خشکی دریا را آرزو دارند تا شاید جایی باز شود و زمینی دگر نمایان شود ، همان ها را می گوییم که تل و تپه را با خاک یکسان می کنند تا زمینی دگر نمایان شود ، درست فکر کردی با همان ها هستم ، همان هایی که نخاله ها را بر ساحل زیبنده می دانند تا شاید زمینی دگر نمایان شود ، فرزندم بیا ساحل را تا می توانی دید بزن و در خاطرت زیبایی هایش را بسپار و برای آینده گان تعریف کن ، ما هم ساحل داشتیم ، دریا داشتیم ، صدفی بر ساحل داشتیم ، عکس هایت را بگیر با غروب ، اینجا آغاز غروب ساحل است .ساحل-و-نخاله

پست های مرتبط

۰ نظر

  1. asenat

    من دیروز با وبلاگتون آشنا شدم خوبه ولی ساحل گناوه نمای زیباتر از اینم داره ساحل با اون همه آرامشی که وقتی کنارش میشینی بهت میده باید قشنگ تر جلوه داده بشه درسته بعضی ها قدرشو نمیدونن.
    منم وساحل ودریا /// منم وساحل آروم//باید از عشقی بگم که//منو تو خودش کشت آسون…از خودمه

    پاسخ

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *