امروز: ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

بیاد دارمت دشتستان و اینک امروز وکلی حسرت

یاران سبز : افتخاری هر از چند گاهی بر نسیم تلنگری میزند و اینبار دشتستان   افتخاری عبدالعزیز افتخاری-   هنوز به خاطر دارم در حالیکه زمین های خشک و بدون چمن و سنگلاخی برازجان برای قطره آبی له له  می زدند و جوانان دشتستانی بدون واهمه از زمین خوردن و مصدوم شدن، هنرشان را با توپهای لهستانی به نمایش می گذاشتند. هنوز که هنوز است، گرد و خاک و باد پیچک های کوچه های پیچ در پیچ محله های قلعه و خضر برایت خاطره ها دارد. دیگر صدای دلنگ دلنگ چکش حسین کازرونی شنیده نمی شود. بیاد می آوری فرارهای علی بیتای مهار نشدنی و گلزنی امرالله و بازیگردانی هیبت اله ایمنی را ،آن روزی که شهنه و رئیسی و انگالی ها یکه تاز والیبال استان بودند گذشت. حالا پیست های خاکی برازجان زیر پای بیژن رنجبر و چمن کار و جابر پورمند  نمی لرزد. به یاد میاورم دشتستان را، میتوان در کوچه پس کوچه های محله های خضر و قلعه ، منبع و علی آباد دنبال صمیمی و ناصر سعیدی، اکبر سروری ، صالحی، شریفی، پرویز رنجبر ، رسول بنازاده، زنده بودی، زنده باد و قنبری ها و پاپریها گشت؟ دیگر کسی به مهار محمد فهیمی نمی اندیشد. پروازهای داریوش رنجبر چطور؟ پاس های اسماعیل آب شیرینی و حمید فربود  و ماشااله پورآزاد ، گلزنی های حسنعلی شادکام و ابراهیم متوسلی را نمی بینیم. دشتستان فوتبالت چه شد؟
دو و میدانی کجا رفت. والیبال در کدام آرشیو گرد گرفته شهر نهفته است. چه زود داورانی چون خدابخش چمنکار، مختار عبدالهی، عباس رستگار، امراله و هیبت اله ایمنی، محمد و حمید فربود، نصراله جاهدین محمدی ، احمد قنبری، قهرمانی ،جهانگیر پاپری، نصراله اکبری، رسول استاد زاده و گل سر سبد داوری استان غلامرضا غلامی پیراهنهای مشکی از تن به در کردند. مربیانی چون، رسول غفاری، رسول و ماشاالله بنازاده ،نصراله شاهروبندی، باقرپور، عنبری و هیبت الله ایمنی عطای مربیگری را به لقایش بخشیدند. تیمهای پرسپولیس، برق، دخانیات، پاس ، استقلال ،مقاومت و پلیمر کجایند. دشتستان !همه اینها را بخاطر دارم اما زمانه عوض شده، پیراهن داوران رنگی شده آدمها ملون گشته اند، باشگاهی نابود شده اند. ستارهای فوتبال برازجان تا که نانی به کف آرند و به غفلت نخورند. رفتند و ارزشها رنگ باخته. دیگر کسی بخاطر دلش دنبال توپ نمی دود، کسی بخاطر صفا و معرفت هیبت الله ایمنی زمین را نمی لرزاند. رقابت بین برق و پرسپولیس و پاس نیست .وقتی پرسپولیس به لیگ دو رفت ،بازیهای پلیمر و مقاومت دیدن داشت. آن زمان که  داوران برازجانی در میادین استان و به خصوص شهر بوشهر عرض اندام می کردند کسانی چون محمد کاظمی ، حسین وردیانی  و محمد دوانی را پشت سر و به عنوان حامی داشتند. اما حالا از پنج فینال فوتبال استانی  همه اش در بوشهر برگزار  شد تا کت شلواریها فیلم و عکس بگیرند و راهشان دور نشود .افسوس ؛ سهم داوران برازجانی پشیزی  نبود. صدای نهیب های مختار عبدالهی به گوش نمی رسد قلم سروش اتابک زاده روانتر نمی شود.دشتستان؛ روزگار غریبی است. حالا عکس و فیلم جای کارهای مدیریتی را گرفته، کت و شلوار و شانه کردن و رنگ موها جای متد ریاست را گرفته  و البته واکس کفش هم امتیازی مجزا دارد.

در این میان نه تنها هیچ فردی صدایش به کفاشیان نرسید بلکه آیت الهی هم با راننده مخصوص به بوشهر آمد .هنوز نصراله جاهدین محمدی  بر کنار نشده زاهدی فر و عبدالهی حذف می شوند. بعید می دانم مشایخ در کربلا حکم عزل جاهدین را زده  باشد چرا که آنجا جای زیارت است نه ریاست و دادن رأی عزل و نصب. تیغ بران گر به دستت داد چرخ روزگار ؛هر چه می خواهی ببر اما نبر نان کسی، بعید می دانم اگر مقصودی و ابوالقاسم حیاتی فر  و سید محسن موسوی و اردشیر معلم هم که با یک دست ورزش برازجان را می چرخاندند  بتوانند دشتستان فرو مانده در گل تا زانو را اداره کنند. حتی امروز کله گنده های ورزش هم در اداره اش عاجز می مانند کسی به فکر بلیط اتوبوس امینه برازجانی و نگرانی های پاکدامن فلافل فروش دشتستان نیست . فلافل را بچسب ورزش کیلیویی چند؟!

آن وقت ها که عده ای از ریاست فراری بودند گذشت .حالا از صد در و دریچه و پنجره و دروازه این و رو آن ور می رویم و صدها واسطه می گذاریم و  یک دست کت و شلوار شمال شهر  تهرونی را هم روی آن می گذاریم تا بچسبیم به ریاست که برای عده ای هم آب دارد و هم نان و هم صد البته  احترام منصب ریاست را. اما وقتی یاد گذشته دشتستان می افتیم که با توانایی بالا و با قدرت حقش را می گرفت. دشتستان را چه می شود. آقای فرماندار، آقای استاندارد من دشتستانی نیستم. شماها نگران آینده ورزش دشتستان و سلامتی فرزندان آنها نیستید؟
دشتستانی باید بداند عزیز صمیمی بزرگ که چمن ورزشگاه برازجان را تقدیم امروزی ها کرد دایره دیدی بزرگ تر دانست و امروز را می دید. اما امروز دیگر کسی زیر پایش را هم نمی بیند . دیگر سمنانی نگران چمن وحدتیه نیست؟همه چیز امن و امان است؟مشکل آب آنجا حل شد ؟ حتی برای فوتبال از بین رفته دشتستان هم اشکی نمی ریزیم. حالا همه سنگلاخ وگرد و خاک و بی آبی و تش باد را دغدغه ندارند .نام بردم مردان بزرگ دشتستانی را تا بدانند آنها که امروز براریکه  قدرت نشسته اند صندلیشان به چه کسانی تعلق داشته  حتی جابر پورمند، مهرداد فرخنده، شاهپور و محمد رنجبر، مرتضی هراز، اکبر یزدان خواه، رضا مرادی ،آزاد پور، امراله یزدان پرست، مصیب غریب زاده، نادر آزاده، آرمات،آرامون و خیلی های دیگر که حافظه ام یاری نمی کند و از سر پیری بر زبان نمی آید از افتخارات دشتستان بوده اند که همگی حسرت روزهای گذشته را می خوردند. بیاد دارند دشتستان را . واینک بر همه دشتستانی هاست که  نام این بزرگان بدون امکانات و بدون حقوق و پاداش را بخوانند و به آینده بیاندیشند . دشتستانی که والیبالش روی پنجه های محمد و علی انگالی  می چرخید امروز دشتی را در لیگ برتر می بینید. دشتستانی که پرسپولیس و پلیمر و مقاومت یکه تاز استان بودند تیمهای ابوذز  کلمه و شاهین و پرسپولیس آبپخش تیمهای باشگاهی اش شده اند. برازجانی که روزی استادزاده را در لیگ برتر داشت. امروز حذف زاهدی فر و عبدالهی را از لیگ برتر لیگ آزادگان می بینید. دشتستانی که روزی حسین کازرونی قهرمان پرتاب چکش ایران در کشور براش افتخار آفرین بود امروز نه نامی  از آن مانده و نه نشانی، دشتستان که روزی ناصر راستی، ماشاءاله بنارزاده، محمد جعفر آرمات، ایوب  پاپری مقدم، نادر آزاده و امید فتحی و

 حسین شکرانه سکاندار فوتبالش بودند. حالا رئیس هیات فوتبال وحدتیه را بر صندلی ریاستش دارد. « دشتستون  فرق سرم تازیر پام سیت بیقرار آویدمه»دشتستان ، محبت ،هماهنگی و تلاش را صدا می زند، دشتستان حمایت مسئولینش را می خواهد آیا کسی هست؟

کسی هست چرخ های پیشرفت داوری را روغنکاری کند؟یاوری هست از کرسی جاهدین محمدی در کمیته داوران استان حمایت کند؟مسئولی هست تا در مقابل حذف زاهدی فر و عبداللهی بایستد؟حذف و خارج کردن این داوران از قطار داوری کشور یعنی پایان دادن به سالها تلاش ، رنج و مشقت فوتبال دشتستان!

بیاییم به جای آن که شعار بدهیم که امتیاز لیگ یک و دو خریداری می کنیم ، فوتبال ، داوری و گذشته درخشان دشتستان را بازیابیم.باید محبوب مردم شویم نه منفور آنها.

خدا را بر آن بنده بخشایش است ؛ که خلق از وجودش در آسایش است

امید است شب های تار ورزش برازجان به آفتاب درخشان دشتستان مبدل شود. به امید آن روز.

پست های مرتبط

۱۰ نظر

  1. برازجانی

    تا وقتی رضا جمشیدی مدیرکل ورزش استان باشد و محمد نجفی رئیس هیات فوتبال استان بوشهر وضعیت ورزش استان بخصوص دشتستان بزرگ بهتر از این نمی شود!!!!

    ورزش برازجان در کما می باشد و با این مرگ مغزی به زودی می میرد و با این افراد … باید سریع مراسم ختم آن را برگزار کرد!!!!

    پاسخ
  2. يك فوتبالي

    آقای خضری یاران سبز با نوشته های این آقایون خراب نکن بابا این آقای که ازش نوشتی با خودش هم مشکل داره خودتو با نوشته این آقایون خراب نکن که نوشته های خوب و چه بعد

    پاسخ
  3. گناوه علیرضا

    دوست فوتبالی ما راست میگه این آقا همش اعتراض همش منفی نگری خدای شما تا حالا دیدین جای حرفی بزنه و از یکی خوبی بگه همش منفی ها را میبینه نکنه خودت هم مثل او فکر می کنی اگه این طوری هست بگو تا بهتر شما را بشناسیم

    پاسخ
  4. رضا از دشتستان

    برید بابا جمع کنید این آقا اگه دستش به جای بند بود باری شهر خودش کاری می کرد برازجون این قدر مرد داره که حق خودشون بگیرن

    پاسخ
  5. دره گپ

    خضری چرا حرف تو دهنش میزاری “فوتبالی” گفته چه خوب و چه بعد.
    البته راست میگه این آقایی که ازش نوشتی با منم مشکل داره با تو چطور خضری؟

    پاسخ
  6. ناشناس

    این آقاهیچوقت حرف خیرنمیزنه،همش دنبال تخریب دیگران وکوچک کردن بقیه هست والان هم چون که فهمیده درشهرخودش جایگاهی نداره دنبال مطرح کردن نام خودوهمچنین خودشیرینی پیش برازجانیهاست.اگه دلسوزبودبرای شهرخودش بایدبنویسه نه برای دیگران.چون باجمشیدی مشکل داره میخادنجفی وهیات فوتبال استان راخراب کنه.

    پاسخ
  7. 0098

    حرف شما دوستان کاملا درسته … ولی خدایش اونی که میگه خوبی کسی رو نمیگه لطف کن بگو کدوم خوبی اخه برادر ما خودمون نمیخایم خوبی وخوب بودن رو

    پاسخ
  8. حسین

    مگر دره گپ چند نوع تخصص دارد که مدعی همه میشه همش هم منفی و تا حالا ندیده بودیم اسم یک آدم دره باشه یه کم به زیبایی مطلب هم نگاه بکن هنر یک همشهری هست که در مورد شهر های دیگر هم اطلاع دارد و قدرت نویسندگی خودت تا حالا در این سایت یک حرف خوب زدی یه کم فکر کن .

    پاسخ
  9. دره گپ

    ———— دارم یه کم فکر می کنم ——————— یه کم دیگه ——————– یه کم ———
    خب و اما نتیجه:
    من برعکس شما هیچ تخصصی ندارم و دقیقا چون هیچ تخصصی ندارم درباره مطالب مندرج در این سایت هم اساسا تخصصی نظر نمیدم و کاملا عکس فرموده حضرتعالی نظرات منفی هم نمیدم چرا که اکثر نظرات من به شوخی و ظنز است ، زیر تمامی پست ها هم در عالم دوستی با خضری کامنتی بر سبیل طنز اکثرا و گاها جد می نویسم و می گذرم.
    درسته من هم ندیدم اسم یک آدم دره باشه اما فقط یک آدم دیدم که اسمش حسین باشه اونم تو قرن چهارم تو یه بیابونی تو عراق شهید شد!

    حسین جان من تمامی پست ها را دقیق و ریز می خونم شاهد این مدعا هم شخص مرتضی خضری ، ولی تو حتی نظر من را هم درست نخوانده ای تا ربطش را با این پست بفهمی ، نظر من در راستای تائید مطلب نوشته شده توسط عزیز افتخاری و انتقاد از نظر کاربری بود که خود را “فوتبالی” معرفی کرده بود و از آقای افتخاری ناجوانمردانه انتقاد کرده بود.

    شاد زی……..

    پاسخ

یک پاسخ به ناشناس ارسال کنید. لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *