
یاران سبز_ مرتضی خضری: زلزله ویرانگر بود و است، کرونا قاتلست و هست، اما فقر، شکافیست که در هیچ نمیگنجد، نه در زمین، نه در زمان، نه در مکان، شکافیست عمیق بین عقل و احساس، شکافیست پر زخم در درون قلب که میشکند هر انسانی را؛ با وقوع زلزله در شهرستان گناوه به روستاها رفتیم تا خرابی خانهها را به تصویر بکشیم اما تصویری دیگر در درونمان نقش بست. شول را دیدیم، کلر را دیدیم، بهمنیاری را دیدیم، تاج ملکی را دیدیم، انسانهای افراشته را دیدیم. انسانهایی که نه از زلزله بیم داشتند و دارند، نه از سیل و نه از آتش افتاده بر خرمن، فقر آنها را تا کمر خم کرده است.
خانههای خشتی طاقت نامهربانی همه را دارند الی خدا، در مرکز زلزله شهرستان گناوه روستاها و روستاییانی وجود دارد که نه با آب سیراب شدهاند و نه با سفره رنگین وعده داده دولتها رقصیدهاند، صورتهای تا بناگوش سرخ شده با سیلی روستاییان شهرستان گناوه را تا کنون به این نزدیکی ندیده و لمس نکرده بودم. انسانهای قانعی را دیدم که با تعجب به خدای خود نگاه میکردند و زلزله را حاصل بدی انسانها میدانستند. آنها همچنان راضی به رضای خدا بودند و هیچ تیری را به سویش پرتاب نمیکردند. مردی را دیدم که زیر شکستههای چندل و بریو همچنان قرآن میخواند و بدی را به آسمان فوت میکرد. برای این انسانهای شریف چه کردهایم و قرار است چه کنیم؟