امروز: ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

نقدی بر جوابیه مهرزاد رئیسی نژاد تماشاگر نابودی شاهین بودید

گناوه آنلاین؛ ابراهیم هوشمند


انتشار یادداشتی از سوی مهرزاد رییسی نژاد در راستای تبیین افکار عمومی در خصوص علل سقوط شاهین و البته کشاندن نگاهها به سمت برائت هیئت موسسین، اگر چه می تواند باب پاسخگویی را برای دیگران هم باز کند اما به نظر می رسد نگاه تک زوایه ای او نمی تواند بیانگر همه اتفاقات رخ داده باشد.
بر همین مبنا تک به تک اظهارات او را در بوته نقد می گذاریم تا یکطرفه به قاضی نرفته باشد اما قبل از آن :

مهرزاد رییسی نژاد در جمع مدیران شاهین چند خصلت خوب داشت. اول اینکه هر چه داشت و دارد رو است و پشت پرده بازی نمی کند. هر چه هم در دلش باشد را بر زبان می آورد. دوم آن که همواره از جیب شخصی برای شاهین خرج کرده که این امر شایسته تقدیر است. سوم اینکه انتشار این نقد در پاسخ به گفته های او صرفا” رسالتی رسانه ای است و هیچ نیت بی حرمتی در آن وجود ندارد و او هم می تواند پاسخگوی این موارد باشد:

***

او گفته است:باید بپذیریم که شاهین با دست خالی و با کمک های اندک پارس جنوبی، مشقت و مرارت های زیاد و همدلی هیات رئیسه، مدیریت اجرایی اینجانب و زحمت های سرپرست وقت جناب آقای رفیعی، دانش فنی حمید کللی فر و چیدمان بازیکنانی خوب که در ابتدای لیگ برتر نیز این امر ادامه داشت، به لیگ برتر صعود کرد. هزینه هایی را نیز که از جیبم متحمل نموده بودم به شاهین بخشیدم و این بضاعت اندک، در نهایت باعث سقوط و نابودی این تیم محبوب شد.مطابق اسناد و مدارک موجود در طول ۵ سال اخیر فقط ۱۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به شاهین تزریق شد و لاغیر.

با همه اظهارات این بند موافقیم هر چند سهم تماشاگران و هواداران و اصحاب رسانه ولو به صورت ناچیز در صعود شاهین نادیده گرفته شده است. در مورد جمع رقم هم در بندهای آتی خواهیم نوشت.

او نوشته است: بعضی ها سعی در تلقین این موضوع دارند که هیأت موسسین یا گزی یا کنگانی یا رئیسی نژاد دست به دست هم داده و شاهین را سقوط داده اند. لطف بفرمایند موارد کم کاری و سست انگاری ایشان را با مستندات بیان نمایند.اینجانب مقصر اصلی در نابودی شاهین را به ۲ گروه اصلی تقسیم می نمایم. اول: مسئولین استان که همیشه و در همه مسائل بخصوص در فرهنگ و ورزش بی تفاوت بوده و این امر ناشی از بینش پایین ایشان بوده است. گروه دوم: که در عقبه گروه اول می باشد جناب آقای علی افراشته و همراهان ایشان در بانک صادرات است که با کنار گذاشتن نیروهای بومی و بی برنامگی، بدهی های میلیاردی بیهوده برجا گذاشتند که در نهایت موجب از هم پاشیدگی شاهین شد.

الف-رییسی نژاد در این بند فرافکنی را به طرز آشکاری در دستور کار قرار داده است.روزهایی که کنگانی از مدیران استان و به خصوص استاندار انتقاد صریح کرد همه هیئت موسسین به تقدیر از استاندار وقت(جهانبخش) پرداختند.آن همه تقدیر و تشکر برای چه بود؟ تیمی که مجموع دریافتی اش در ۵ سال به ۱۳میلیارد نمی رسد و حالا از بی توجهی مسئولان می نالد چرا همان زمان حقایق را مطرح نساخت؟ چرا خود شما می گفتید مشکل از مدیریت است و مسائل مالی نباید برجسته شود؟

ب-فراموش نکرده ایم رییسی نژاد و گزی در برنامه نشان با تاختن به کنگانی اعلام کردند تیم شاهین در لیگ یازدهم را با سه میلیارد خواهند بست! آن فصل حدود ۵ میلیارد به تیم تزریق شد اما سقوط کرد. چرا و به چه دلیل به شعار خود پایبند نبودید؟آن تیم سه میلیاردی مورد نظر شما کجا و تیم ۹میلیارد و ۴۲۰میلیونی که بسته شد کجا؟!

ج-افراشته را چه کسی آورد؟ هیئت موسسین به عنوان امانتدار مردم در این باره چگونه عمل کردند؟ انتخاب مدیران در آن دوره با چه فرایندی صورت گرفت و حضور دو تن از منتخبان هیئت موسسین در هیئت مدیره چه تاثیری در تصمیمات داشت؟ تصمیمات غلط افراشته و همراهانش که حالا فهرست وار بیان می شود ، آن دوران با چه واکنشی از سوی شما و همکارانتان در هیئت موسسین مواجه شد؟ به قول شاعر«پلنگ اندر چرا خور، یوز در ره،گرگ در آغل/تو چوپان نیستی بهر تو عنوانی است چوپانی»

 او ادامه داده:اگر عامیانه تر به مسئله بپردازیم آیا بوشهر با این همه منابع عظیم گاز و نفت در حوزه پارس جنوبی و جزیره خارگ و نیروگاه اتمی و گمرک و بنادر و منطقه ویژه اقتصادی و اماکن مهم نظامی و استراتژیک و هزاران موارد دیگر، آیا باید معطل چند میلیارد تومان باشد؟ تبریز فقط آجیل تواضع و عسل و شکلات آیدین دارد امّا با همت مسئولانش، اکنون ۳ تیم در لیگ برتر دارد لیکن مسئولین استان ما در خواب و خیال و وعده های پوچ و خالی می باشند.

تبریز هر سه تیمی که در لیگ برتر دارد مالک مشخص هم دارند.تراکتور را کارخانه تراکتورسازی اداره می کند و البته بخشی از سهامش هم متعلق به سپاه است.فولادگستر متعلق به زنوزی و بخش خصوصی است و شهرداری هم که تحت تملک شهرداری تبریز است. شاهین اما چگونه اداره می شد؟ هرجا بحث پول دادن به میان می آمد، هیئت موسسین هیچ کاره بود اما تا صحبت از مالکیت مطرح می شد فریاد سر می دادند که شاهین مال ماست.یک تیم در دنیا پیدا کنید که اینگونه دوگانگی و تضاد در بدنه خود داشته باشد.چرا باید پارس جنوبی پول می داد و دیگران پز و مصاحبه می داشتند؟ تبریز موفق است چون چارچوب تیمداری شان برپایه «دیگران یاری کنند تا ما تیمداری کنیم» استوار نیست. روزی که حس کردند کارخانه تراکتور به تنهایی از پس هزینه ها برنمی آید بخشی از سهام باشگاه را به سپاه واگذار کردند اما فراموش نکرده ایم وقتی مالکان کنونی راه آهن برای خرید شاهین پا پیش گذاشتند دوستان هیئت موسسین جوری جبهه گرفتند که گویا برای سهام باشگاه میلیاردها تومان پرداخته کرده و حالا دارند آن را رایگان از دست می دهند. لطفا” اینها را هم در گفته هایتان لحاظ کنید.

 وی نوشته:درخصوص صلح نامه با پارس جنوبی باید گفت که از نظر حقوقی این صلح نامه پابرجاست و یک طرفه قابل فسخ نمی باشد، اما کسی به آن اهمیت نمی دهد و بعضی ها با حرافی و بازی با کلمات آن را حذف شده قلمداد می کنند. مهمترین مسئله در سقوط شاهین عدم کمک مسئولین به این تیم می باشد و دیگران هیچ گناهی ندارند.

پارس جنوبی منتظر اشاره شما بود. وقتی به سمت بانک صادرات رفتید و پارس جنوبی هم سکوت کرد. این معنایش غیر از موافقت دو طرف است؟ ضمنا در صلح نامه ای که چندی پیش در سایت ها هم منتشر شد آمده بود هرگاه پارس جنوبی تمایلی به تیمداری نداشت آن را به هیئت موسسین برگرداند که آن صلح نامه را آقایان گزی و رییسی نژاد امضا کرده بودند.پس پارس جنوبی می توانسته یکطرفه آن را فسخ کند و پابرجا دانستن آن صلح نامه، بازی با افکار عمومی است. اگر آن صلح نامه پابرجا بود چگونه دادگاه توانست سهام را به مزایده بگذارد؟ البته آن صلح نامه فقط در مورد تیم فوتبال شاهین بود و در خصوص باشگاه حقی برای پارس جنوبی متصور نبود ولی در هرحال اختیار فسخ یکطرفه به پارس جنوبی داده شده بود و با اقدام شما و رفتن به سمت بانک صادرات ، پارس جنوبی هم از خدا خواسته قید تیمداری را زد.پس چنین صلح نامه ای نه از لحاظ حقوقی و نه عرفی و نه ورزشی پابرجا نیست.

رییسی نژاد نوشته:بعضی ها می گویند که رئیسی نژاد ۱۰۰ میلیون رویانیان را برداشت و رفت. اول این که نمی فهمند که از این ۱۰۰ میلیون ۶.۵ میلیون تومان آن به دلفانی مدیرعامل بعدی اینجانب پرداخت شد و مابقی نیز، به عنوان بخشی از بدهی باشگاه پرداخت نمودم.هنگامی که این ۱۰۰ میلیون واریز شد آقای افراشته ۵۰ میلیون آن را مطالبه نمود تا به سعید عزیزیان پرداخت نماید و از حکم جلب خلاصی یابد. چگونه است که ایشان بدهی خود را بپردازد امّا باشگاه شاهین خیر؟آیا تاکنون از خودتان پرسیده اید که تیم شاهین در ابتدای فصل هزینه هایش اعم از اردو بلیط، لباس، محل اقامت و تغذیه از کجا پرداخت می شد؟پاسخ روشن است با دقت بخوانید و به ذهنتان بسپارید جیب مبارک اینجانب و چک های اینجانب و چک های ناصر رفیعی.

چرا ابتدای فصل دخل و خرجتان با هم نمی خواند؟ چرا بودجه تان را مشخص نکردید؟ چرا همان زمان که هنوز تب سقوط از لیگ برتر داغ بود نخواستید حقایق را مطرح کنید و هر روز یک خبر تازه مبنی بر زیر پوشش رفتن توسط پارس جنوبی را مطرح کردید تا مسئولان هم به تصور اینکه تیم مشکلی ندارد خود را به خواب بزنند؟ بهتر نبود به جای این کارها و چک های شخصی، یک بار اعلام می کردید توان تیمداری نداریم تا تکلیف همه مشخص شود؟ بالاخره یا مسئولی پیدا می شد و پاسخگو می بود یا همین بلایی که امروز به صورت فرسایشی بر سر شاهین آمده همان زمان می آمد.

راستی گفتید دلفانی! او را کجای دلمان بگذاریم؟ در چرخ و فلک مدیریت شاهین، چه افرادی که برای خود کارنامه به هم نزدند و هیئت موسسین چه تماشاگر خوبی بود.

او می گوید:الان ۱۷۰ میلیون تومان از باشگاه شاهین طلبکارم و ۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان چک نیز با امضای اینجانب دست طلبکاران می باشد.یک باشگاهی را در دنیا مثال بزنید که مدیرعامل آن از جیبش پول خرج کند. چرا آقای افراشته و یا دیگران از جیب مبارکشان پول خرج نکردند؟ در ابتدای فصل در جلسات متعددی که در تهران و در مجلس و با حضور هیات مدیره پوشالی تشکیل می شد، بنده خدا حمید کللی فر اصرار به تشکیل تیمی کاملا جوان و بومی داشت امّا شخص آقای افراشته فرمودند هر چه سریعتر باید به لیگ برتر برگردیم و تیمی در این حد باید تشکیل شود ونگران تامین منابع نباشید. ما نیز به پشتوانه همین حرفها تیمی را بستیم که لیاقت حضور در لیگ برتر را داشت امّا به علت بی پولی از ابتدای فصل کار خراب شد تا در نهایت هم شاهین نابود شد و هم زندگی ما بر باد فنا رفت.

شما با علم به همه مشکلات، با اصرار آمدید و مدیریت باشگاه را پذیرفتید. به جای اینکه باشگاهی را بیابیم که مدیرعاملش از جیب شخصی خرج کند شما لطف کنید یک باشگاه در دنیا مثال بزنید که مالکینش اینگونه که در اساسنامه شاهین آمده بود، مشخص نباشند. بالاخره اگر شما به عنوان یکی از ۱۳نفر سهامدار باشگاه به اداره ثبت معرفی شده بودید باید در تامین مخارج هم نقش می داشتید و اگر سهامداری تان صوری بود چه اصراری بر ماندن داشتید و چرا افراشته را به میدان آوردید که حالا او را مقصر قلمداد کنید؟ افراشته که بدون حکم هیئت موسسین نمی توانست هیئت مدیره پوشالی تشکیل دهد. می توانست؟

افراشته فوتبالی نبود، شما که سالها کنار شاهین بودید و ماجرای فصل قبل را دیده بودید و دم از امانتداری مردم و هواداران می زدید چرا همان ابتدا نگفتید حداقل یک میلیارد تومان باید در حساب باشگاه باشد تا تیم را برای صعود ببندیم؟ از یک سوراخ چندبار باید گزیده شوید؟ به عنوان امانتدار مردم، این رفتارها چه توجیهی دارد که سعی می کنید خود را از دایره مقصرین خارج سازید؟

هیئت موسسین و نمایندگان و مدیران منصوبی آن چرا پیگیر مصوبه ده میلیارد تومانی هیئت دولت نشدند تا اینکه عاقبت به ۵ میلیارد آن هم برای کل ورزش استان تقلیل یافت؟ چندبار تا دفتر وزیر نفت رفتید؟ چرا در حالی که خود شما هم ضامن وام نعمتی بودید، برای بازپرداخت آن از محل کمک هایی که به شاهین می شد اقدامی نکردید تا ۴۵۰ میلیون تومان وام به یک میلیارد برسد و بنیان این باشگاه ریشه دار را ویران کند و تیم حالا در دست کسی باشد که هیچ تجربه مدیریتی نه به صورت آکادمیک و علمی و نه به صورت تجربی را ندارد و در عرض ۴ ماه ۶ سرمربی تعویض و شاهین را به مضحکه دیگران تبدیل می کند. دریافت آن وام ها مگر با تصویب هیئت موسسین نبود؟ اگر نبود چرا دو تن از هیئت موسسین ضامن آن هستند؟

 او درپایان آورده:هم اکنون اینجانب با وثیقه ملکی آزاد، کلیه حساب های بانکی ام توقیف و نزد طلبکارانی مانند آژانس لیان سیر، حاج کاظم زالی، هتل آسمان و بازیکنان و ده ها نفر دیگر شرمنده و دچار عذاب وجدان می باشم. حال خودتان وجدانتان را (اگر دارید) در نظر گرفته و قضاوت کنید و ….

اگر همه مواد بالا را مرور کرده باشید به این نکته می رسید که در محکمه وجدان خودتان، باید حکم برائت خود را نقض و در مورد آن تجدید نظر کنید زیرا در فراهم آوردن بستر نابودی شاهین، تماشاگر بودید و منتقدان آن دوران را هم مانند منتقدان امروزی زیر سوال می بردید، حالاخودتان از افراشته و تصمیماتش می نالید و حرفهای آن روزهای منتقدان او را مطرح می کنید.

حرفهایی که بیان آن در آن شرایط یک خیانت بزرگ محسوب می شد اما گذر زمان عجب قاضی منصفی است، همانگونه که نام امیرکبیر را بر سر در دانشگاه و تصویرناصرالدین شاه را بر کوزه قلیان و شعر سعدی را برسر در سازمان ملل می نشاند، آدم هایی که شایسته حضور در شاهین نبوده اند و مکرر می گفتند منصب ما مادام العمر است را هم به دست کسی از شاهین می راند-نعمتی- که شاید در تصور هیچکس نمی گنجید واین چرخ باید حالا حالاها بچرخد و با ردیف کردن کلمات نمی توان تاریخ را تغییر داد.

به قول شاعر: گیرم که آب رفته به جوی بازگردد، با آبروی رفته چه باید کرد؟!

اینهایی که برشمردید تاوان اشتباهاتی بوده که انجام داده اید.چه کسی را سرزنش می کنید جناب رییسی نژاد؟

منبع: فوتبال بوشهر

این یادداشت‌، به بهانه جوابیه اخیر مهرزاد رئیسی نژاد در «خلیج فارس»،  منتشر شده، از این رو حق پاسخگویی همه آنهایی که مخاطب این نقد قرار گرفته اند، محفوظ می باشد.

پست های مرتبط

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *